آسمون دلدادگی | ||
|
زندگی دیكته گفت و ما، همش غلط پشت غلط /
نگا نكن به جرم من، نگا بكن به كرمت /
خونه ی بی چراغ من ،از تو همیشه روشنه / بخشش چندمین تو ، توبه ی چندم منه /
تو بهترین رفیقمی، نمیشه از تو دل جدا /
گمم نكن تو تاریكی دستمو ول نكن خدااااا
نظرات شما عزیزان: داداش ایلیا
ساعت12:35---25 مرداد 1391
سلام
خدا یا نفسهای به هن هن افتاده ام را خود سامانی و جانی دوباره بخش .. من محتاجم به استشمام نفسهای خنک و ملایم خدایی که هر لحظه مرا می خواند .. ایلیاپاسخ:سلام رسیدن به خدا عین بازی "مار پلّه" است... تا کمی نزدیکش می شویم نیش می خوریم از گناه و.... چندین خانه ، عقبگرد...اماخدایا...سرمای نبودنت بدتر از سرمای زمستان است ، به لرزه انداخته چهار ستون دلم را .دلم راگرم کن بانورالهی ات...یاحق ماندانا
ساعت20:31---24 مرداد 1391
سلام
گاهی مثل باران باید بارید..طراوت داد...زندگی بخشیدو....رفت. پاسخ:سلام سراغ مرا از قاصدک های سپید کوهستان مگیر من هنوز در این شهر، حوالی رویای شیرین با تو بودن، نفس می کشم،یاحق
گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق می شوند...
بجای شمع گرد چراغهای بی احساس خیابان میمیرند...!پاسخ: دست هايم به آرزوهايم نمی رسند آرزوهايم بسيار دورند ولی درخت سبز صبرم می گويد اميدی هست ، خدايی هست اين بار برای رسيدن به آرزوهايم يک صندلی زير پايم می گذارم شايد اين بار دستم به آرزوهايم برسد...موفق باشی یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |