آسمون دلدادگی | ||
|
دلم به وزن آفرینش گرفته....حرف ازجدایی و نزدیکی نیس....قدرِباهم بودن رو نمیدونیم...
تودنیایِ کوچیکِ قلبامون گرفتاریم....هیچ کس از ما نمی پرسه که چه وقت تحمل
شنیدن کلمه ی خداحافظ رو داریم....از عادتهای شخصیِ ما نمی پرسند...ازما هیچ نمیپرسند...
کاشکی مثه روزای عید هرروزمون روپر میکردیم ازعشق...دوست داشتنِ بی توقع....
کاشکی بینِ دلامون این همه گله دیوار نشده بود....همه اش هم رو فریب میدیم....
اگه بعداز قرنی یه بارم دل مون دریایی بشه خیلی زود طوفانی میشه....
میخوره به صخره های طعنه و یا داغون میکنه و یا داغون میشه....
چرا یاد نگرفتیم قانون وفاداری رو؟چرا سخت شده گذشت و گذشتن؟
یادنگرفتیم دوست داشتن و دوست داشته شدن رو....تو میدونی که من دوستت دارم ،
اینقدر خودت رو به کوچه علی چپ نزن ، گم میشی و
این شهر آنقدر شلوغه که شاید دیگه نتونم پیدات کنم........
خداوند ، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا
تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جستجو کنیم . . .
بیاید تا هستیم بیشرقدر باهم بودن رو بدونیم.
یاحق
نظرات شما عزیزان: ماندانا
ساعت18:26---13 شهريور 1391
سلام
تاریکی نمیتواند بر تاریکی غلبه کند.تنها روشنایی میتواند آنرا انجام دهد .. نفرت نمیتواند بر نفرت غلبه کند تنها عشق میتواند. پاسخ:سلام ماندانا جان برقرار باشی دوست خوبم ...کاملاباهات موافقم...+میان مشغله ها گم شدم اما دلم برای هوایت همیشه بیکار است .درپناه حق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |