آسمون دلدادگی | ||
|
دلم تنگه
مثلِ لباسِ سالای دبستانم
مثلِ سالای ماموریتای طولانی پدرم
که نمی فهمیدم
وقتی می گن کسی دوره
یعنی چقدر دوره؟..
کاش اینجا بودی
کاش اونجا بودم
کاش با هم بودیم
هر جا که می خواست باشه.
در من جزیره ایســــــت...
که هر لحظــــه میره...
تا تــــه، درونِ آب
هر لحظـــــه ام ،
مدام غرقِ تو می شه،
حالا بگو ، بگـــــو
که بدون تو می شه؟!
ورق میزنم دلم رو..
یک صفحه....
دو صفحه....
سه صفحه....
پس تو کجایی...؟!!....
کجای دل آشوبم...؟!!...
اگر نیستی پس چرا پلک دلم خیسه؟!!.....
همینجور ورق میزنم
ای کاش
تو پیشم بودی ...
و من می خوام...
روبه روت بشینم...
نگاهت رو گوش کنم...
صدات رو ببینم...
لبخندت روحس کنم...
نفس ات رولمس کنم...
من تو رو...
یه جورِدیگه تجربه می کنم...
میدونی دلم چی میخواد؟
دلم هیچی نمیخواد جز یه اتاق تاریک،
صدای رعد و برق و شر شر بارون،
یه پنجره ی بزرگ با شیشه ی یخ یخ که پیشونی و لبامو بذارم روش
و احساس آرامش کنم ، یه فنجون قهوه و .... همین.
دلم هیچی نمیخواد جز یه بغل مطمئن که توش سقوط کنم،
بدون محدودیت زمانی توش باشم و ......
دلم هیچی نمیخواد جز یه نگاه پر از آرامش...
و اطمینان و مهربونی، بدون حتی یه کلمه حرف!
دلم هیچی نمیخواد جز یه تکیه گاه امن...
که فقط مال خودم باشه و مجبور نباشم با کسی تقسیمش کنم...
دلم یه دریا میخواد و یه عالمه بارون و یه عالمه ابر توی آسمون .....
ببین ؛
وقتی میگم دلم تنگه...
به این معنا نیست که جا برای پذیرش هیچ چیز و هیچ کس روندارم... وقتی می گم دلم تنگه، یعنی اینکه: یک دنیا جا دارم برای بودنت.......... پس بیا و تا دیر نشده باهم باشیم.
یاحق
نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |