آسمون دلدادگی | ||
|
تماممان را که خلاصه کنیم میشویم یه مشت خاک...
که می توانست همین خاک گلدان باشد...
اما نیست...
روحمان سرشار از عشق باشد...
اما نیست...
فقط گاهی به رنگ آسمان شویم...
اما نمی شویم...
اونوقت توقع داریم با بقیه ی خاکها فرق هم داشته باشیم...
من میخوام بابقیه خاکها فرق داشته باشم،
روحم سرشار از عشق باشه...
همیشه به رنگ آسمون آبی باشم...
تا معلوم شه خاص بودنم...
حالا تو بگو:
تا آسمون خیال تو چقدر راه هست؟
دوبال برام کافیه؟
می خوام به هوای تو و در هوای تو اوج بگیرم..
منتظرم که می مونی؟
راستی یادم نبود اینجا ایران است
سرزمین من!
جاییکه آزادی فقط نامِ یک میدان است...
خوشا به حالِ مسافرکشانش...
که چه آزادانه فریاد میکشند:آزادی ... آزادی!
وعابری خسته که می پرسید:آزادی چند؟
من شخصی رو دیدیم که سوال کرد :آزادی کجاست؟
گفتم:ردکردی ...
آزادی قبل از انقلاب بود....
پس اگر منتظرمم نمونی گله ای نیست ...از تو ناراحت نخواهم شد.
یاحق نظرات شما عزیزان: نفسهای شبانه
ساعت14:22---2 فروردين 1392
ازادی میدانیست در نگاه مردمان هر خاکی . ازادی تابلویی ترسیم شده از مهربانیهای ماست . ازادی میدان عشق است و محبت . و ما مردمانی عاشقیم و با محبت . ما ازادیم و در غل و زنجیر افکار بسته مان به یوغ کشیده ی شیطان نفسیم . ازادی نا من است .. آزادی نام توست .. ازادی نام ماست ... برای ازاد بودن تنها باید خدا را با خود همراه ببینیم ، که هست ... این ماییم که آزادی را در غفلت و نسیان جویاییم . بهارتان همواره با آزادی افکارتان و پرواز معنا دار حضورتان در وادی خدا همرا ه باشد ...
پاسخ:حضور هر كس در زندگى ما اتفاقى نيست؛ خدا در هر حضورى رازى نهان كرده براى كمال ما، پس خوش آن روزى كه دريابيم راز اين حضور را یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |