آسمون دلدادگی | ||
|
مدتیه می خوام .... گوشه ای از حسی که در این اولین سفر دلمون داشتیم اینجا به یادگار بنویسم ....امـا!... نمی دونم از کجـــا شروع کنم، هنوز تحت تاثیر روزهای با هم بودنمون هستم که برام شیرین ترین و رویایی ترین واقعیت زندگی ام بود ... مرزی بین رویا و واقعیت و شبیه خوابی ناز بود. که نمی خواستم هرگزتموم بشه،و دلم هیچ بیداری نمی خواست آرام بخش، و زیباترین، فصل زندگی من در دیدارمون ورق خورد ، الان وقتی که تصور می کنم و همه ی لحظه ها از جلوی چشمام می گذرن ... وقتی چهره ات توی نگاهم زنده می شه همون طور که اولین بار دیدم . لبخندی به لبم میشینه و و بغض می کنم.... ذهنم پره از تصویرهای قشنگی که به زیباترین خاطره هامون تبدیل شد خوشترین لحظه ها و بهترین سفر زندگی ما دوتا اینجوری شروع شد و هر چی خوشبختی که در دنیا بود .به ما داده شد تا حفظش کنیم . برای روزهای مبادا ...برای روزهای سخت و دلتنگی دربی قراری هاو نگرانی روزهای سخت تنها بودن ... برای روزهایی که فکرمون پریشون و آشفته می شه . بیاد بیاریم خاطراتمون روتا در دشواریها باعثِ دلگرمی و آرامش ما بشه خاطره ی نگاه و دستای ما، که هم رو پیدا کردن ودر هم قفل شدن . انگار که هرگز از هم جدا نبودن... و اینکه فقط کافی بود کنارم بودی و من خوش بخت ترین و کاملترین و عاشقترین روی زمین میشدم... و نمی خواستم حتی یک لحظه اش رواز دست بدم دلتنگ سنگفرشهایی هستم که ردِ قدمهای ما بر تک تک اونا به جا مونده دلتنگ اولین نگاهت در نگاهم .... دلتنگ اولین بوسه بر دستهای هم زدن از سر عشق و احترام !.. و اولین ! ... ... همیشه از یادآوری لحظه ها ی باهم بودن هر دو با هم مست خوشی می شیم... صاحب جان و دلم ... در آمد و رفت این روزمره گی ها بیشتر از قبل جای خالی ات رو احساس می کنم. به تو نگفته بودم ...که اینروزا حساس تر شدم . و شبها اینقدر فضای سینه ام تنگ میشه که دیگه هیچ جور خوابم نمیبره "روزها وشب هاو لحظه هایی که اینجا نیستی خیلی سخت میگذره رفیق " هیچ کس نمی تونه جات رو بگیره..... جای تو هیچ وقت با هیچ چی پر نمیشه خودت جای همه چی رو پر کردی با اینکه با هم هستیم ولی باز احساس دلتنگی می کنم این چه حس عجیبیه فقط این حس رومن و تو می فهمیم این حس رو با هیچ چی عوض نمی کنم درست که این دلنتنگی سخته ولی این سختی با تو به چشم نمی یادسخته اما شیرینه حالا که تو رودارم دیگه هیچ چی رو جز تو نمی خوام... تواین غروب جمعه بازم دلم هوای آغوشی روداره... که بی منت به آتـش بکشه تمام نبودن هات رو..... یاحق
نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |