آسمون دلدادگی | ||
|
روزا پُر و خالی می شن... مثل فنجانای قهوه تو کافه ها… اما... هیچ اتفاق خاصی نمی افته این که مثلا تو ناگهان... نزدیک من اون ورِ میز نشسته باشی! ولی همین که هستی، همین که لابلای کلماتم نَفَس میکشی ، راه میروی ، در آغوشم میگیری ، همین که پناه ِ واژه هام شدی ، همین که سایه ات هست ، همین که کلماتم از بی " تو " یی یتیم نشدن ، کافیه برای یه عمر آرامش ؛ باش حتی همین قدر دور حتی همین قدر دست نیافتنی... دلم هوای آغوشت رو داره... هوای شبی سرد تو آغوش مردونه ات... هوای نوازشهای بی پایان و زمزمه های عاشقونه ات.... بگو که تموم تو مالِ منه! نگران دلتنگی هامم نباش و هیچ بغضی،تو فریاد نمی ترکه اینجا به ظاهر آرومه....خیلی آروم پس ؛ بیا و کنارم بنشین بی اونکه نگران دلتنگی هام باشی... صدات آغوشیه از آرامش ... که هر بار میاد منوروغرق خودش می کنه. یاحق نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |