آسمون دلدادگی | ||
|
چند وقتیه که حس میکنم هوا خیلی خشک شده، خشک و خسته کننده نفس کشیدن انگار سخت شده تو این چند روز گذشته چقدر دلم بارون می خواست، یه بارون حسابی که همه جا رو خیس کنه، من و لباسام و نفس هام و حتی فکرامو ، تا بشه یه کمی نفس بکشم دلم برای یه روز بارونی و خنک و یه جایی که بشه چشمام رو ببندم و دستام رو باز کنم و سرم رو به طرف آسمون بگیرم و نفس عمیق بکشم تنگ شده یه جنگل انبوه و بکر و دست نخورده، یا یه ساحل شنی و بی انتها و البته خلوت تو خنکای شب و یه آتیش و صدای جرقه های چوب های در حال سوختن و یا چشمهایی که می شه توشون خیلی چیزها رو دید و درک کرد نمیدونی چقدر خوشحالم که از میونِ اینهمه ضمیر "تو" رو پیدا کردم باز هم آهنگ های قدیمی .... همون آهنگهایی که ردپای اشکام توش بی داد میکنه همونایی که وقتی با یاد تو گوش میدم زمین و آسمون روبهم میریزم تا اشکم درنیاد.... لعنتی هنوز بعداز این همه دوری نمیتونم عطر تنت رو از تو آهنگام فراموش کنم .... خدایا تا کی؟ تا کی یه آهنگ میتونه انقدر زمینم بزنه... ببین ﺁﻏــﻮ ش ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ "تــو"ﺟـــــــﺎ ﺩﺍﺭه ... ﺍگه ﺧـــــــﻮﺏ ﮔـــــــﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑـــــــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒـــــــﻢ روﻣﯽ ﺷﻨـــــــﻮﯼ "تــو" ﺭوﻓﺮﯾـــــــﺎﺩ ﻣﯽ ﺯنن ... ﻣﺨـــــــﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣـــــــﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ... ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑـــــــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒــــــمم"تــو"ﯾﯽ ... گاهی اینقدر دلم تورومیخواد که با خیالت دست تو دست هم رد میشم از همه ی خیابونایی که رد قدمامون روی اون حک شده... ساعت هاست که فکر میکنم ؛ تا از "تو"؛ برای" تو" بنویسم ... اما ... خودت که می دونی ! ... در مقابل "تو" ، چقدر ذهنم کند می شه! آخه نمی شه از "تو" و یاد "تو" سریع گذشت . یاحق نظرات شما عزیزان:
سلام گلم وبلاگ عالی داری . توم مث من از سال 90 وبلاگتو نگه داشتیا . به منم سر بزن خوشحال میشم
پاسخ:سلام دووست خوبم...ممنون حتمن...یاحق
چقدر این صدا برایم آشناست
صدای هق هق گریه آسمان را می گویم صدای بارش باران را بارها آن را از اعماق وجودم شنیده ام صدایی است که رنگ تنهایی دارد و بوی فراق و درد دوری پاسخ:بازباران تاهميشه نم نمک برروي شيشه،مينويسم که بدوني،مهربونيت پاک نميشه...یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |