آسمون دلدادگی | ||
|
یه وقتا نمیدونم واقعا کاره که سرتوگرم میکنه تا از خیلی چیزا دورشی، یاتو به عمد خودتومشغول نشون میدی تااز خیلی چیزا حتی به دروغ دورشی؟ قشنگیشم اینه که تو واقعیت فقط یه سمفونی شیک و فانتزیه ، برای عقب نموندن ازروالِ کوفتی زندگی، به ته خط رسیدم ومدام یادم میره که، دردمثه یه دایره اس؛ 360درجه بزنه دوباره برمیگرده روخودت... سرخط وته خطشم خودتی، غروب امروز داشتم به آسمون ابری وگرفته نگاه میکردم، نمی دیدمش... ولی میگن هست،می گن همه جا هست.... حتی توزندگی من و"تو" خیلی از آدمای دیگه... به حرف اومدم و بهش گفتم: قرارنیست شاکی بازی دربیارم؛ قرارنیست بگم:چرا؛چطور؛چی؟ قرارنیست تو کارت اَره و اُره بکشم وسط.... ولی خدای من، کَرمت رو نمیشه بزنی رودورِتند... از اسلوموشن این زندگی خسته شدم، ولی آسمونم مثه این خانوما که تا بهشون حرف میزنی ؛ میزنن زیره گریه،اشگش دمِ مشگش بودوفقط بارید... دلم جنگل میخواد،جواهرده....دوهزار... خاموش کردن ضبط ماشین و گوش دادن به صدای طبیعت... دل دادن به دل درختا... دلم غمِ برگشت از شمال رو میخواد... خداحافظی بادریا... راه درازِچالوس....آش تونل کندوان... حتی دلم لک زده برای اتوبان تهران-کرج موقع برگشت... شلوغی...ترافیک...خمیازه...خستگی؛ بیا باهم دیگه بریم شمال... دلم گرفته راضیم به این خیالای محال. یاحق نظرات شما عزیزان:
مثل همیشه عالی...
بیقرار
ساعت13:33---19 آبان 1393
یه روز رو به آسمون کردمو از خدا خواستم بهترین چیزی زو که میتونه برام بفرسته.....
همون روز با ((تو)) آشنا شدم یه دسته گل به دستت بود و لبخند میزدی حالا از خدا میخوام همیشه مراقب بهترین اتفاق زندگیم باشه میدونم دعامو اجابت میکنه |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |