آسمون دلدادگی | ||
|
یادته…؟!
روزیکه پیشت بودم پرسیدم این جاده کجا میره…؟!
وتوساکت شدی،یعنی توهمیشه ساکتی…
! تو سکوت کردی و من دیدم که جاده جایی نرفت…
!اون که رفت ، خیال تو بود،کجا
؟نمیدونم،فقط وقتی برگشت پرشدم از عطرتنت،ببین
راهی نمیبینم ، آینده مبهمه، اما اصلا برام مهم نیست
همین کافیه که تو راه رو میبینی و من تو رو...
یاحق نظرات شما عزیزان: بقرار
ساعت22:29---30 بهمن 1393
یه آسمون پر از بارون هدیه به لحظه های تنهایت
پاسخ:اصلا فلسفه پیدایش شب که خواب نیست شبها وقت "خلوت کردن" است. یا با خودت یا با فکرت...فلسفه ی تنهایی منم همین است رفیق من آمده ام که درتنهایی به تن هایی فککنم که چقدربودنشانحال آدمراحثب میکند ایکاش فقط به وقت و درست به جا باشند آنهایی که باید باشند آمین |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |