آسمون دلدادگی | ||
|
من باشم و تو باشی و باران، چه دیدنیست بی چتر، حسّ پرسه زدنها نگفتنیست
زمستان، با تو فصل دل انگیز بوسههاست
با تو، صدای بارش باران شنیدنیست
ابری و چکّه می کنی و مست میشوم
طعم لبان خیس تو حالا چشیدنیست
خیسم، شبیه قطرهی باران، شبیه تو
تصویر خیس قطرهی باران کشیدنیست
این جاده با تو تا همه جا مزّه میدهد
این راه ناکجای من و تو، رسیدنیست
باران ببار، بهتر از این که نمی شود
من باشم و تو باشی و باران، چه دیدنیست...
نظرات شما عزیزان: !
ساعت11:47---18 بهمن 1390
تو حیرانی در این هنگامه، من هم از تو حیرانتر
تو در آغاز آبادی، منم هر لحظه ویرانتر در این بن بست ظلمانی، رهایی را چه میدانی فرار از خود به سوی هم، و یا از هم گریزانتر اگر از راه برگردیم سراپا حسرت دردیم گذشتن، مرگ؛ ماندن، درد كدامینند آسانتر كدام این پیك را گویم كه من هم از تو می جویم نشانت را و ماندم بی خبر در آن پریشانتر در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر در زد ندیدم از تو ای دیرآمده ناخوانده مهمانتر پاسخ:باران باشو ببارو نپرس پیاله های خالی از ان کیست!فقط ببار (کوروش کبیر)
سلام عزیز اگه میخای بازدید وبلاگت افزایش پیدا کنه و با هم تبادل لینک داشته باشیم منو با عنوان آموزش حرفه ای کامپیوتر و آدرس http://www.pcamoozesh.com لینک کن بعد به سایت من بیا و مشخصات وبلاگتو تو قسمت تبادل لینک هوشمند بنویس تا وبلاگت تو سایت من لینک بشه.آدرس سایت دقیقا باید همینی باشه که نوشتم وگرنه لینک نمیشی گلم.
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |